آژانس دونفره پارت ۲۳

دازای: اگر کسی از اون استفاده کنه چه عواقبی داره؟!
فوکوزاوا: بستگی به آرزویی که می‌کنی داره، ولی چیزی که توی همشون مشترکه، اینه که باید اسم ۱۲۷ نفرو انتخاب کنی تا کش+ته بشن اینجوری تلفیق روح اون افراد آرزوی تو رو برآورده می‌کنه! و تمام اینا بعد از انجام دادن بزرگترین شرطشه که هیچ کس نمی‌دونه اون چیه!
دازای رو به رانپو: ولی ما می‌دونیم اون چیه!
و بعد سرش رو بر میگر دونه سمت جمع.
دازای: تا وقتی که من زنده باشم جون ۱۲۷ نفر آدم بی‌گناه در امانه اما چویا به این راحتیا دست از برآورده کردن آرزوش برنمی‌داره، راستش، اون کتابو پیدا کرده! و بزرگترین شرطش اینه که دازای ها از بُعد های متفاوت یک جا جمع بشن و کسی که اونا رو احضار کرده، یعنی چویا، می‌تونه یه آرزو کنه!. اگه من بمی+رم دیگه نیازی نیست که اونجا باشم، اما چویا هر کاری برای برآورده کردن آرزوش می‌کنه! و به زودی منم پیدا میکنه!
کنجی: ما به یه نقشه احتیاج داریم تا با اون بجنگیم و باید به اینم توجه کنیم که نیروهای اون خیلی بیشتر از ماست و موهبت هامون هم روشون اثری نداره!
موری: دازای،... تو چویا رو بهتر از هر کس دیگه‌ای می‌شناسی،..... اگر کسی بخواد نقشه‌ای بریزه،.. اون تویی!
**توکیو_شب ساعت ۰۱:۰۰ ۷/۲۷**
دازای: خیلی خب، نقشه رو دوباره مرور میکنم، رئیس و موری حواس نگهبانا رو پرت می‌کنم و تا جایی که می‌تونم با اونا مبارزه می‌کنن تو همین بین کنجی میره و نگهبانای جلوی درِ سلولِ تانیزاکی رو از پا در میاره و آدوگاوا از فرصت استفاده می‌کنه و در سلولش رو باز می‌کنه بعد توی همین لحظه‌ای که این اتفاقات در حال رخ دادنه، گین، آتسوشی و کیوکا بدون حواس پرتی و در ساکت‌ترین حالت ممکن، چویا رو خفت می‌کنن! بقیه‌تونم باید نگهبانی بدید!
آکوتاگاوا: اون وقت تو چیکار می‌کنی؟!
دازای: منم اینجا می‌شینم و شما ها رو نظارت می‌کنم! چون چویا نباید بفهمه من زندم! و تا الان فکر می‌کنه کار منو تموم کرده! به خاطر همینه که رانپو هم دستیار خودم کردم، چون اگه اون زنده باشه احتمال اینکه منم زنده باشم بالای ۵۰ درصده!.....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دیدگاه ها (۰)

آژانس دونفره پارت ۲۴

ادامه دادم 🥺شمام ادامه بدید 😊

آژانس دونفره پارت ۲۲

آژانس دونفره پارت ۲۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط